چرا اهداف نوشتاری ما محقق نمی‌شود؟

نویسنده‌های موفق به هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی و انجام آن اعتقاد دارند اما برای برخی از ما مشکل از جایی شروع می‌شود که هدف‌گذاری‌ و برنامه‌هایمان صورت‌هایی رویایی هستند که انگار قرار نیست صورت واقعیت به خود بگیرد.

 

هدف نوشتاری یا آرزوی نوشتاری؟

اگر یک شب سال نو، ماه نو یا حتی یک جمعه‌شب نشستید و برای سال، ماه یا هفتهٔ پیش‌روی خود هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی کردید اما در طول سال، ماه یا هفته به آن اعتنایی نکردید و عملا آن را زیرپا گذاشتید، از خودتان شاکی نشوید چون شما در این موضوع، تنها نیستید.

آمارها نشان می‌دهد که بیش از ۸۰ درصد از کسانی که اهدافشان(بخوانید آرزوهایشان) را برای سال نو می‌نویسند، نهایتا یک ماه به آن پای‌بند می‌مانند و سپس به روال سابق خود باز می‌گردند. این رفتار نشان می‌دهد که فاصلهٔ زیادی بین آرزوهای ما و واقعیت زندگی‌مان وجود دارد. وقتی ما از هدف صحبت می‌کنیم،‌ منظورمان چیزی است که دسترسی به آن را با پیگیری و صرف زمان ممکن می‌دانیم اما آرزو کمابیش بیرون از حوزهٔ توانایی‌ها و خواست ما قرار دارد و انگار به نیرویی جادویی برای تحقق آن نیاز داریم که با کمی تعمق می‌توانیم بین این دو تمایز قائل شویم.

کسی که هر روز بخشی از زمانش را به نوشتن اختصاص می‌دهد می‌تواند از خودش توقع داشته باشد که ده یا بیست دقیقه بیشتر برای کارش زمان بگذارد و رشد و شکوفایی خودش را شاهد باشد.

با چرا شروع کنید

چرایی نوشتاری خود را کشف کنید

عدهٔ دیگری از نویسندگان هم هستند که نمی‌توانند به اهداف نوشتاری خودشان دست پیدا کنند نه به این خاطر که پیش‌نیازهای موجود (همچون صرف وقت و انرژی مداوم) را برای تحقق این کار ندارند بلکه هدف، به دلایلی همچون عدم شفافیت، تعدد وظایف و مسئولیت‌ها یا سایر مشکلات، در میان مسائل زندگی نویسنده گم می‌شود.

همهٔ ما افراد مستعد زیادی را می‌شناسیم که به دلیل مشکلاتی که زندگی پیش‌پایشان قرار داده، به اهداف خلاقانه یا علمی خودشان نرسیدند با این‌حال می‌توان با پیدا کردن چرایی خود، این هدف را در دسترس و محقق کرد. اگر دربارهٔ چرایی خود تردید دارید به روزی فکر کنید که می‌خواهید از این جهان رخت سفر بربندید، در آن هنگام آیا به رویاهای برآورده نشده خود فکر نخواهید کرد؟ آیا در میان این رویاها، چیزهایی که می‌خواستید بنویسید هم هست؟ اگر چنین است شما باید به نوشتن اولویت ببخشید و هدف خود را برای خودتان بیش‌ازپیش روشن و شفاف کنید. شما امروز زنده هستید و می‌توانید این رویا را به هدف، هدف را برنامه و برنامه‌ را به عادت‌ تبدیل کنید، روندی که رویای شما را محقق می‌کند.

شاید برخی از ما به خودمان بگوییم: «مگر چه کسی هستیم که باید بنویسیم؟» یا نوشتن را نوعی جاه‌طلبی تلقی کنیم که باید از آن بگذریم و تن به زندگی و مشکلاتش بدهیم اما رویاهای ما نشان از یک خواست عمیق درونی دارد. منتهی میان رویاپردازی و نیاز به شکوفایی تفاوت‌هایی وجود دارد که می‌تواند این دو را از هم متمایز کند!

شناسایی معز برای هدف نوشتاری

مغزتان را بیشتر بشناسید

واقعیت این است که بیشتر تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های ما براساس ناخودآگاه و عادت‌هایمان گرفته می‌شود. این واقعیت که ما بیشتر کارهایمان را خودکار و ناخودآگاه انجام می‌دهیم به خوبی نشان می‌دهید که چرا تصمیم‌گیری‌های یکباره و سنگین با شکست روبه‌رو می‌شود. مغز ما، مانند یک کامپیوتر عظیم است که برنامه‌هایی برای حفاظت از خود به‌صورت پیش‌فرض روی آن ریخته شده است. این برنامه‌ها از دستورات و تغییرهای ناگهانی و پرهزینه جلوگیری می‌کند. درنتیجه این مغز ناخودآگاه ما است که تصمیم می‌گیرد چه‌کارهایی به نفع ما است و چه کارهایی به نفع ما نیست. ما برای انجام کارها و تغییراتی که به تلاش بسیار نیاز دارد باید زبان مغز ناخودآگاهمان را بیاموزیم و برنامه‌های قابل اجرا برایش تنظیم کنیم. در ادامه مواردی را با شما در میان خواهیم گذاشت که می‌تواند مغز شما را برای تغییر و رسیدن به اهدافتان برنامه‌ریزی کند:

 

کارهای بزرگ را خرد کنید

اهداف بزرگ را خرد کنید

اگر شما پیش خودتان تصمیم بگیرید که کتابی را به نگارش دربیاورید، یا از آن دشوارتر، نوشته‌های قدیمی خود را سروسامان دهید، مغز خطرگریز شما، صدای آژیرش را به صدا در خواهد آورد و این تصمیم را همچون تهدیدی تلقی می‌کند که می‌خواهد آن را نابود کند. بنابراین مغزتان دیر یا زود آن را از اولویت شما خارج خواهد کرد و امنیت را به قلمرواش باز خواهد گرداند و شما متوجه خواهید شد که توان مقابله با سیستم‌های پیش‌فرض مغز خود را ندارید زیرا میلیون‌ها سال برای برنامه‌ریزی آن زمان صرف شده است.

اما چه می‌شود اگر به مغزتان بگویید قرار است امروز، فقط یک ربع ساعت را به نوشتن اختصاص دهید؟ جواب ساده است: مغز شما آن را می‌پذیرد و آن را تهدید تلقی نمی‌کند؛ پس از این ترفند، بیش از هر ترفند دیگری استفاده کنید. مغز قدیمی شما، همان‌قدر که قدرتمند است، همان‌قدر هم قدیمی است و می‌تواند فریب بخورد.

جای خطا برای خودتان بگذارید

یکی دیگر از عواملی که باعث می‌شود ما اهداف و برنامه‌هایمان را با موفقیت به پیش نبریم، روزهایی است که به تعهداتمان عمل نمی‌کنیم. اگر برنامهٔ هفتگی یا ماهانهٔ شما با خطا روبه‌رو شد، احتمالا احساس ناخوشایندی از بی‌کفایتی بر شما غلبه خواهد کرد و این چرخهٔ باطل می‌تواند شما به‌طور کلی از روند دسترسی به اهدافتان باز دارد. . بنابراین در هدف‌گذاری و برنامه‌ریزیتان جا برای خطا در نظر بگیرید و در صورت بروز خطا و محقق نشدن اهداف، به‌جای ناامید شدن دوباره کار را از سر بگیرید و اگر لزومی به تغییر است دوباره هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی کنید و این بار این کار را واقعی‌تر، دقیق‌تر و متناسب‌تر انجام دهید. برای مثال اگر یک والد هستید یا از والدین کهن‌سال خود نگهداری می‌کنید یا بیماری مزمنی دارید که شما را گاه و بیگاه با مشکل روبه‌رو می‌کند، برنامه‌ریزی شما باید با دقت‌ بیشتر و با در نظر گرفتن حاشیهٔ خطا طراحی شود. برای رسیدن به اهداف باید کمی با خودتان مهربان‌تر رفتار کنید.

هم قبیله‌ نوشتن

هم‌گروهی‌هایتان را پیدا کنید

اگر شما فردی هستید که به‌شکل گروهی یا با همراهی فرد دیگری بهتر کار می‌کنید، حتما از این گونه ارتباطات برای بالا بردن بهره‌وری خود استفاده کنید. ما انسان‌ها به‌شکل طبیعی در محیط‌های مناسب و مساعد، امکان رشد بیشتری پیدا می‌کنیم. اگر دوروبر شما پر از افرادی باشد که در حال نوشتن باشند، به‌احتمال زیاد انگیزهٔ شما برای نوشتن بالاتر خواهد رفت. دور و بر خودتان را با افرادی که بیش از حرف زدن و نقد کردن دیگران، به فکر عمل کردن هستند، پر کنید. اقدام می‌تواند مسری باشد، پس اطرافیانتان را گزینش کنید و خودتان را در معرض افراد با انگیزه و فعال قرار دهید.

 

خودتان را پاسخگو کنید

ما معمولا در مورد کارهایی که باید در قبال آن‌ها به دیگری پاسخگو باشیم، عملکرد بهتری داریم. بنابراین اگر وظایفی را به‌عنوان نویسندهٔ مستقل برای خودتان تعیین می‌کنید که جایی برای آن‌ها پاسخگو نیستید، یک سیستم پاسخگویی برای خودتان در نظر بگیرید. به دوستی مطمئن و حامی یا گروه‌های نوشتن بپیوندید و تعهداتان را با دیگران سهیم شوید. از آن‌ها بخواهید که شما را مثل سایر کارهای مرسوم،‌ موظف به پاسخگویی کنند. تعهد به خود اگرچه شدنی است اما واقعیت این است که تعهد به دیگری بهتر عمل می‌کند.

درنهایت

هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی هم مثل سایر مهارت‌ها به تمرین و ممارست نیاز دارد تا به‌شکلی به عادت‌های ما تبدیل شوند. بنابراین اگر هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی شما برای یک یا دوبار با شکست روبه‌رو شد، آن را به‌عنوان تمرینی در نظر بگیرید که با تکرار بهتر می‌شود. در ضمن یادمان باشد، کارها را ساده‌ و خرد و تفریح‌مانند کنید، این‌گونه احتمال موفقیت شما در اجرا بیشتر خواهد شد زیرا از این طریق شما مغز خود را (به‌عنوان مهم‌ترین عامل شکستتان!) با خودتان همراه خواهید کرد.

شما چه تجربه‌ای از هدف‌گذاری نوشتاری دارید، آیا این تجربه موفقیت‌آمیز بوده است؟

شاید این نوشته هم برای شما جالب باشد: «چگونه با اضطراب نوشتن روبه‌رو شویم؟»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا می‌دانستید نویسندگان، پیش از شروع نگارش کتابشان، طرح کلی آن را ترسیم می‌کنند؟

برای دریافت قالب رایگان طرح کلی کتاب، ایمیل خود را وارد کنید.