پیشدرآمد
طبیعت بیجان، همواره یکی از سوژههای مورد علاقهٔ عکاسان بوده است، جایی که هنرمند با خیالی آسوده میتوانسته، مهارت خود در بهتصویرکشیدن سوژه و قدرتش در بهکارگیری تکنیک و ترکیب را به رخ بکشد. از ایروینگ پن گرفته تا ادوارد وستون و سایر هنرمندان معاصر
سَبْک سنتی طبیعت بیجان از قوانین زیباییشناختی مشخصی پیروی میکند، چیزی که ما رگههایی از آن را در عکسهای آخرین نمایشگاه پیمان هوشمندزاده شاهد هستیم؛ بااینحال این نمایشگاه بیش از آنکه بخواهد خود را در قالب رسمی و با تبعیت از قوانین زیباییشناختی عرضه کند، رویکردی مفهومی رابرمیگزیند و همانند هنرمندان مفهومی عکس، نوشته و اشیای حاضرآماده را برای انتقال مفهوم مورد علاقهاش به خدمت میگیرد: چیزهایی حولوحوش خوراک و خوردن.
فصل اول- نوستالژی و آشپزی
سکانس اول نمایشگاه «دلشدگان»، چیدمانی است برگرفته از ظروف و ابزارهای فلزی کوچکی برای تهیه، پختن و صرف خوراک، چیزهایی مانند کفگیر، دو سینی کوچک، رنده و توری که همگی مزین به تصاویری قدیمی و سیاهوسفید از افراد خانوادهٔ هنرمند هستند؛ خانوادهای سنتی بزرگ و پایدار. اینجا خانواده، حول ابزارهای خوردن و آشپزی گرد هم آمدهاند با فضایی کلاسیک که زیر نور ملایم قرمزرنگ، به امری نوستالژیک بدل شدهاند. خاطرات دور کودکی زنده میشود و بااینحال پشت شیشه ویترین غیرقابل دسترس به نظرمیرسد.
خربزه خوش بود به نان یک دو سه چار و پنج و شش
نزدیک پنیر و گردکان یک دو سه چار و پنج و شش
گر تو به مخلف و تهو قلیه برنج میپزی
کوفته هم بکن در آن یک دو سه چار و پنج و ششاشعاری از فرهنگ عامیانه در باب خوردن و خوراک، جایجای دیوارهای نمایشگاه دیده میشود.
فصل دوم- لکهها و بقایا
صحنهٔ دوم با عکسی از یک سینی فلزی و تعداد زیادی لیوان و استکان شیشهای شروع میشود که بقایای چای در آنها باقی است. این فصل، با دیدی قائم بر موضوع، نزدیکبین و تا حدودی خنثی سوژههایش را میکاود و بقایای خوردنیها به موضوعی برای نگریستن تبدیل میشود، بقایای حضور آدمها.
نوبت نمایش تصویر دستمال توالت میرسد که زیر نوری سرد به خاکستری چرکِ تبدیل شده است، یک پیاز نصف شده بالای آن حضور دارد، خوردن میتواند جوانب نامطبوعی داشته باشد؛ بااینحال تصاویر میوهها و زیردستیهای چینی رنگی هستند همانند روزهای یک سال شمسی در دو تقویم عمودی و دستساز هنرمند. رنگ و بیرنگی، روزمرگی و رویدادهای مهم، گویی که نگاهی سرد و بیزاویه، همزمان به فرمها و موضوعات وجود دارد.
پسماندها در این فصل مهم هستند، دانههای باقیماندهٔ میوهها در قاب ظروف چینی، قدرتمندترین تصاویر نمایشگاه را میسازند و دوتاییهایش، روابط و اندامهای جنسی را به ذهن متبادر میکنند. بقایای میوهها در ظروف، لحظههایی از لذت تنانه را تداعی میکنند، بستری خالی از لذتی که به پایان رسیده است.
لکههای باقیماندهٔ پختوپز روی گاز، حرارتی را به تصویر میکشد که به سردی گراییده و جز لکههایی تیره، چیزی از آن باقی نمانده است. تخممرغها و یک سینی پر از ماهیهای کیلکا، شهوت بیانتهای خوردن را به رخ میکشند، لذاتی که تبعات خودش را دارد، لکهها و بقایا را. ظروف همچنان از حضور استوار خود میگویند، این ظرفها بهوضوح دارای مالک هستند، قواعد مشخصی دارند و از نظم و ترتیب خانگی صاحبان خود سخن میگویند.
صحنهٔ آخر فصل دوم اما، دو تصویر از یک سینک ظرفشویی پراز آب و کف است؛ نقطهای که ما را برای عزیمت به فصل سوم آماده میکند.
فصل سوم- درهای پلاستیکی یکبار مصرف
ورود به طبقهٔ دوم یعنی مواجهه با یک چیدمان وسیع بر روی دیوارهای پوشیده از هزاران در پلاستیکی و آلومینومی متعلق به ظروف یکبارمصرف و نامهای افراد و خوراکیهایی که صاحبانشان از بهره بردهاند. بر روی درِ ظروف یکبارمصرف، نام افراد و غذایی که خوردهاند دیده میشود. این نامها و این خوراکیها، طی ۱۲ سال ثبتوضبط شدهاند، همانند تقویمهایی که در فصل دوم روایتی از روزمرگی، خوراکها و انسانها داشتند.
در فصل سوم ظروف قدرت و اقتدار خانگیشان را از دست دادهاند، دیگر هیچگونه تقید و تعینی در کارشان نیست، آدمها بیهراس از ردپایی که از خود باقی بگذارند، یا خوراکهایشان را آوردهاند یا آن را سفارش دادهاند، آدمها در کنار هم غذا خوردهاند بیآنکه چندان نگران کثیف کردن مکانها و ظرفهای خانگی باشند. اشکال در طبقهٔ دوم فاقد جنسیت هستند، معاشرتی آزاد و فاقد هرگونه تعین و تعصب است. اینجا دیگر نه از صلابت و نه از قیدوبندهای خانواده سنتی خبری است، و نه از رابطههای دوتایی. نوع اشیای فصل سوم، ناپایدار اما آزاد است. اینجا اشیا توسعه یافتهاند، قواعد و جنسیت به کناری رفته و گسترده شدهاند و با وجود ناپایداریشان قدرتِ درخشش پیدا کردهاند، همان گونه که بازتاب نور صحنه بر روی صفحات آلومینومی، بخشهایی از گالری را درخشان کرده بود.
روزمرگی، خوردن و پسماند، آلودگی و پاکیزگی، پایداری و ناپایداری همه آن چیزی است که نمایشگاه «دلشدگان» هوشمندزاده از آن سخن میگوید، نگاهی که گویی وسعت یافته و در بند قواعد و قراردادها نیست. حاضرآمادههای طبقه دوم مثال کارهای قدیمیتر او با دقتی وسواسگونه با سوزنهای تهگرد کنار هم مینشینند و نام آدمها با خطی خوانا با ماژیک روی ظروف ثبت میشوند. اینجا سابقهٔ هنرمند برای ثبت و بایگانی اشیأ و عناصر زندگی روزمره به نمایش گذاشته میشود، نمایشگاه به نوعی دفتر خاطرات رویدادها، روزمرگیها روابط نزدیک و قاعدهمند و دور و بیقاعده است، یادداشتهایی روزانه که حول خوردن و ستایش و مصائب آن سامان گرفتهاند.
اشیای و انسانها همیشه مورد توجه پیمان هوشمندزاده قرار داشتهاند، از همان زمانی که او با پروژهٔ کافه شوکا شروع به عکاسی از روشنفکران و کافهروها کرد تا به امروز که زندگی شخصی و رفتوآمدها و خوردوخوراکهایش را به دید عموم میگذارد. او پس از پروژهٔ کافه شوکا، مسیرش را از دنیای طبقهٔ روشنفکرها جدا کرد به دنیای مردانه و سنتیای پا گذاشت که در آن مردان با اشیاء و پوشاکشان، طبقه و فرهنگ خود را به نمایش میگذاشتند. مردان مورد علاقهٔ او، مردانی لات و جاهلمآب بودند که با سبیل و کمربند و چاقو و کبریت هویت خودشان را به نمایش میگذاشتند. این علاقه به مردان و مردانگیهای منحصربهفردشان در مکانها هم تجلی مییافت، در مکانهایی مانند زورخانه، چایخانه و حمامهای مردانه. بااینحال این بار، اشیا مردانه جای خود را به اشیائی خانگی و بهطور سنتی زنانه دادهاند، اشیایی همچون ظروف، گاز و سینک ظرفشویی.
نمایشگاه «دلشدگان»، هم روایتی از زندگی شخصی و تجربههای شخصی هنرمند و هم نمودی است از تغییراتی که در نوع و جنس روابط انسان امروزی رخ داده است. افول قدرت خانوادهٔ سنتی و فراتر رفتن از قیدوبندهای سنتی و نقشهای جنسیتی؛ نوعی آزادی و بیثباتی توامان، نوعی شکنندگی در عین رهایی، نوعی زنانگی در عین مردانگی. روایتی که بیش از آنکه عکاسانه باشد، مفهومی و روایی است. روایت مردی که مردانگی را از نو و در قالبی جدید تعریف و روایت میکند.
نمایشگاه دلشدگان از تاریخ ۲۳ آذر تا ۵ دی ۱۴۰۲، در گالری ۰۰۹۸۲۱ برگزار شد.